دکتر علی اکبر شریفی، متخصص قلب و عروق از همکاران خوشنام در حوزه حرفهای و عرصه اجتماعی شهرستان لاهیجان هستند که از وجاهت خاصی بین همشهریان و همکاران برخوردارند.
ایشان در طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ (دورهی ششم) از اعضای فعال هیات مدیره نظام پزشکی لاهیجان-سیاهکل بودند.
در روز پزشک سال ۱۳۹۶ هیات مدیره نظام پزشکی به پاس چندین سال خدمت صادقانه جناب آقای دکتر شریفی، ایشان را بهعنوان پزشک نمونه سال ۱۳۹۶ برگزیدند.
این انتخاب شایسته دستمایه آن گردید که طی گفتگویی، بیشتر با این شخصیت محترم آشنا شویم.
لطفاً از سال، محل تولد و دوران کودکیتان بفرمایید.
متولد هفتم فروردین ماه سال ۱۳۳۹ در سیاهکل هستم. دوران کودکی شاد و رضایت بخشی را گذراندم. خانواده پرفامیلی داشتم و بودن در جمع آنها و خواهر برادرانم باعث شد که در دوران کودکی از دوران بسیار خوب و پرخاطرهی زندگی من باشد. من یک برادر دوقلو هم دارم؛ البته دوقلوی غیرهمسان که در همهی مقاطع تحصیلی با هم بودیم.
مشوق اصلی شما برای تحصیل چه کسی بود؟
پدر و مادرم هر دو مشوق من برای تحصیل بودند ولی نقش پدرم در زندگی تحصیلی من بسیار برجستهتر بود. پدرم بسیار علاقمند به کتاب و مطالعه بودند و البته کتابهای مذهبی و قرآن میخواندند. ایشان ما را به مطالعه کتاب و درس تشویق میکردند و در دوران ابتدایی و راهنمایی در امور تحصیلی نیز به ما کمک میکردند.
چه موقع احساس کردید به رشته پزشکی علاقهمندید؟
در مقطع دبیرستان که به دبیرستان مشیر سیاهکل میرفتم احساس علاقه و کشش بیشتری نسبت به درسهای زیستشناسی و علوم بیولوژی داشتم و همین امر باعث شد در کنکور رشته پزشکی را انتخاب کنم.
خاطره خاصی از دوران تحصیل اگر هست بفرمایید.
خاطرات من در دوران تحصیل بیشتر به مسابقات ورزشی و علمی مربوط میشود. در مسابقات شطرنج شرکت میکردم و غالباً موفق هم بودم ولی خاطرهی شیرینم برمیگردد به سال تحصیلی ۵۳-۵۲ ، سال سوم راهنمایی که در مسابقه علمی مدرسه سه نفر در سه شاخه علمی به صورت تیمی انتخاب شدیم. محل برگزاری آزمون در مدرسه راهنمایی آذین لاهیجان بود. صبح روز مسابقه علمی یکی از همتیمیها به علت آنفولانزای شدید نتوانست ما را همراهی کند، من و دوست دیگرم با دلخوری و یاس زیاد راهی شدیم. در مسیر رفت به لاهیجان آقای قاسمنیا که معلم همراه ما بودند، از من خواست جای دوست غایبم را پُر کنم و در دو شاخهی ریاضی و علوم شرکت نمایم. با هماهنگی که حین انجام مسابقه علمی انجام شد، همین کار را کردیم و من بدون آمادگی قبلی در هر دو رشته شرکت کردم. سه هفته بعد با اعلام نتایج با ناباوری خبر آمد که تیم دو نفره ما در مسابقات مدارس راهنمایی اول شده است.
مؤثرترین معلم شما در طول دوران تحصیل چه کسی بود؟
من در دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان معلمین بسیار خوبی داشتم. در دوران ابتدایی آقای علی نصیری، دوران راهنمایی آقایان ابراهیمی، قاسمنیا و در دبیرستان آقایان خوشرفتار و دلیلی (پدر همکار خوبمان خانم دکتر دلیلی) در پیشرفت تحصیلی من نقش برجستهای داشتند.
ورودی چه سالی هستید و در کدام دانشگاه تحصیل کردید؟
در سال ۱۳۵۷ در رشته پزشکی دانشگاه شیراز پذیرفته شدم، پزشکی عمومی در آن دوران در شیراز ۸ سال بود و با احتساب تعطیلی دانشگاه در سال ۵۹ و ۶۰ بهعلت انقلاب فرهنگی، دورهی طب عمومی من حدوداً ۱۰سال به طول انجامید و در سال ۶۷ فارغالتحصیل شدم.
استاد مورد علاقه شما در دوران طب عمومی چه کسی بود و چه خصوصیتی، ایشان را برای شما بارز کرده بود؟
در دورهی پزشکی عمومی اساتید بسیار شریف و بزرگواری داشتم. در علوم پایه پرفسور توماش استاد آناتومی و آقای دکتر شهید ثالث استاد فیزیولوژی، در دوران بالینی دکتر هَنجنی استاد کار رادیولوژی و شاید کسی که بیشتر از همه به ایشان علاقمند بودم استاد دکتر غلامحسین امیرحکیمی فوقتخصص غدد اطفال بودند که همواره برایم الگویی از صفات برجسته یک پزشک حاذق، مهربان، صبور و قابل احترام بودند.
پس از پایان طب عمومی کجا مشغول به کار شدید؟
پس از پایان دورهی پزشکی عمومی یک طرح شش ماهه برای جبهه اجباری اعلام شد و من هم در نیروی دریایی سپاه مشغول شدم و حدود سه ماه در منطقه جنگی جنوب خدمت کردم. پس از آن به شیراز آمدم و برای ادامه طرح در کمیسیونهای پزشکی بیمارستان مسلمین آن شهر مشغول بهکار شدم ولی پس از مدت کوتاهی آن مرکز بمباران شد و جالب است بدانید بمباران دقیقاً زمانی اتفاق افتاد که من از بیمارستان حدود ۵۰۰ متر فاصله گرفته بودم. این بار برای ادامه طرح به اهواز رفتم و اواخر دورهی طرحم جنگ نیز تمام شد. سپس در سال ۶۸ برای سربازی در نیروی زمینی سپاه مشغول خدمت شدم.
چه سالی ازدواج کردید و اگر ممکن است مختصری از آشنایی با همسرتان بفرمایید.
ما در سال ۱۳۷۰ ازدواج کردیم. پس از پایان سربازی منتظر تقسیم طرح بودم که همزمان شد با زلزله رودبار، پس از زمینلرزه اعلام نیاز برای پزشک در گیلان مطرح شد و من در منجیل مشغول به کار شدم؛ در همین دوران همسرم که دانشجوی سال چهارم پرستاری بودند؛ برای کمک به زلزلهزدگان به آن مرکز آمدند که باب آشنایی ما باز شد و با توجه به همشهری بودن و خصایص مثبت ایشان بعد از مدتی ازدواج کردیم.
از چه مقطعی به رشته قلب علاقمند شدید؟ چه سالی در این رشته پذیرفته شدید؟
من در دوره پزشکی عمومی به رشتههای گروه داخلی بیشتر علاقمند بودم و بین رشتههای داخلی احساس تعلق خاطر بیشتری نسبت به کاردیولوژی داشتم، به همین دلیل در سال ۷۲ در امتحان رزیدنتی شرکت کردم و در رشته قلبوعروق دانشگاه علوم پزشکی ایران پذیرفته شدم.
چه سالی به عنوان متخصص قلب در لاهیجان شروع به فعالیت کردید و چطور این شهر را برای خدمت برگزیدید؟
در سال ۱۳۷۶ پس از فارغالتحصیلی در رشته قلب، جهت گذراندن طرح ضریب k تخصصی به لاهیجان آمدم. در ابتدا میخواستم پس از دوران طولانی که دور از خانواده و فامیل بودم مدتی را نزدیک به آنها باشم خصوصاً که پدر و مادرم سالمند شده بودند و نیاز بیشتری به من داشتند و از طرفی دوست داشتم به مردمی که از میان آنها آمده بودم، خدمت کنم و اینگونه بود که از ۱۰ آبان ۱۳۷۶ در بیمارستان ۲۲ آبان مشغول به کار شدم. در آغاز تصمیم نداشتم که برای همیشه اینجا بمانم ولی بهتدریج شرایط به گونهای پیش رفت که در این شهر ماندگار شدیم و اکنون برای کار کردن و ماندن در این شهر احساس بسیار خوبی دارم.
چند فرزند دارید؟ مختصری از فرزندانتون بفرمایید.
دو فرزند پسر دارم. پسر بزرگم امسال وارد دورهی اینترنی میشود و در دانشگاه علوم پزشکی گیلان درس میخواند. پسر کوچکم امسال دانشآموز مقطع پیشدانشگاهی است و مشغول مطالعه برای کنکور امسال است.
چقدر در انتخاب رشته تحصیلی فرزندانتون دخیل بودهاید؟
پسر بزرگم در دوره دبیرستان تمایلی به رشته علوم تجربی نشان نمیداد ولی با تشویق من و البته تشویق و اصرار مادرش وارد رشته تجربی شد و اکنون از انتخاب رشته پزشکی بسیار خرسند و راضی است.
شما در زندگی موفقیتهای زیادی را تجربه کردهاید. از پذیرفته شدن در کنکور، پذیرفته شدن در دستیاری و… تا قبولی فرزندان در کنکور. سؤالم این است که میزان شعف و خرسندی شما در کدامیک بیشتر بوده است و اگر بشود رتبهبندی کرد رتبه اول را به کدامیک از این موفقیتها اختصاص میدهید؟
قطعاً هر کسی دوست دارد که فرزندانش در جایگاه و موفقیت بهتر از خودش باشند و همه در این مسیر تلاش میکنند. من نیز از اینکه فرزندانم در مسیر زندگی موفق باشند، شادمان خواهم بود و موفقیت آنها برایم شیرینتر از موفقیتهای خودم است.
بهعنوان یک متخصص قلب چقدر در زندگی شخصی خود life style مناسب را رعایت میکنید؟
من همواره از دوران رزیدنتی رشته قلبی سعی کردم از نظر سبک زندگی، دانش تخصصی خود را بهکار گیرم و در این مسیر همواره رعایت کردهام. در دوران دانشجویی تنها تفریح ما ورزش بود ولی باید اعتراف کنم در حال حاضر در زمینه فعالیتهای ورزشی چندان موفق نیستم و برنامهی ورزشی منظمی ندارم و هرگاه مشغلهها مجال دهند پیادهروی میکنم. ولی سایر موارد جز چالش همیشگی زندگی من بوده است.
سرگرمی مورد علاقه شما در اوقات فراغت چیست؟
در دوران مختلف زندگی سرگرمیهای مختلفی مورد توجه و علاقهی من بود. در دبیرستان ورزش، در دوران رزیدنتی شطرنج، البته در حال حاضر هم با پسر بزرگم شطرنج بازی میکنم ولی یک سرگرمی همیشه پای ثابت علاقمندی من بوده است و آن مطالعهی کتابهای تاریخی و رمان است.
از مطالعهی چه کتابی بسیار لذت بردید و به دیگران خواندنش را توصیه میکنید؟
رمان های زیادی را خواندهام ولی کتابی که بیش از یک بار خواندم و همیشه از خواندنش لذت بردم کتاب صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز هست.
شما چندین سال بهعنوان پزشک مشغول فعالیت بودید و چهار سال هم عضو هیات مدیره نظام پزشکی لاهیجان- سیاهکل بودید و از نزدیک با مشکلات جامعهی پزشکی خصوصاً مشکلات شهرستان آشنا هستید. برجستهترین مشکل در سطح شهر خودمان را چه میدانید.
من بیش از ۲۰سال است که در شهر لاهیجان بهعنوان متخصصین قلب هم در مرکز دولتی (بیمارستان ۲۲آبان) و هم در بخش خصوصی فعالیت دارم. در بخش دولتی علیرغم اینکه بیمارستان ۲۲ آبان بهعنوان قطب درمانی شرق گیلان در نظر گرفته شده است ولی متأسفانه فاقد امکانات لازم از جهت تجهیزات پزشکی در رشتهی قلب است و با وجود این همه تحول و پیشرفت در روشهای درمانی، عملاً از همان روشهای ۲۰ سال قبل استفاده میکنیم و چیزی به آن اضافه نشده است. بههمین سبب هم پزشکان و هم بیماران ناراضی هستند. متأسفانه در بخش خصوصی نیز در حال حاضر امکانات تشخیصی و درمانی متنوعی که در رشته قلبوعروق در بسیاری از شهرهای ایران فراهم است، در این شهر وجود ندارد. برای مثال اقدامات تشخیصی و درمانی مانند آنژیوگرافی، آنژیوپلاستی و Eps را در اختیار ندارم. البته قدمهایی برداشته شده ولی متأسفانه به نتیجه نرسیده است که امیدوارم در آینده نزدیک محقق شود.
دغدغهی فعلی جامعه پزشکی ایران را چه میدانید؟
جامعهی پزشکی ما همواره جایگاه ویژه و منزلت اجتماعی قابل قبولی داشتهاست. به نظرم میرسد در سالهای اخیر مورد هجمه واقع شده است. لازم است که این جایگاه حفظ شود و در این میان نقش تشکّلهای مدنی پزشکان و در رأس آنها سازمان نظام پزشکی بسیار اهمیت دارد.
چقدر پزشکان میتوانند در رفع معضلات جامعهی پزشکی خود موثر و یاریرسان باشند؟
از آنجایی که پزشکان یکی از اقشار تحصیل کرده و فرهیخته جامعه هستند، میتوانند با تشخیص معضلات سعی در حفظ جایگاه خود نمایند و با عملکرد مناسب بتوانند همچنان به صورت یک الگو برای اقشار دیگر جامعه باشند.
حالا که با تجربیات امروز به زندگی گذشته خود نگاه میکنید؛ اگر توانایی بازگشت به گذشته را داشتید چه کاری را انجام میدادید یا از انجام چه کاری سر باز میزدید؟
من از مسیری که در زندگی آمدهام راضی هستم و تغییری در آن نمیدادم ولی اگر تجربه امروز را داشتم این مسیر را بهتر و کاملتر طی میکردم.
در پایان یک حرف خوب یا نکتهای نغز به ما یادگاری بدهید.
یک جملهای هست که منصوب به حضرت مولاناست و همیشه برای خودم سر لوحه بوده است:
« در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی است و تنها یک گناه وجود دارد و آن جهل است. »
از وقتی که در اختیار نشریه گذاشتید صمیمانه تشکر میکنیم.
مصاحبه: دکتر احمد اکرامی و دکتر نیکو مستوفی
Leave a Reply